احتراماً در دو بخش قبلی این نامه ها به آنالیز کلمه به کلمه بند ۲ کیفرخواست برره که در آن صحبت از گزارش تکمیلی ضابطان اداره کل اطلاعات استان مازندران شده بود پرداختم. زیرا که با استفتا درباره چمانیسم آن چهار بند دیگر پودر شده بودند. در واقع این گزارش هم صفت “تکمیلی” دارد و از همان ابتدا
ریاست محترم قوه قضائیه
با درود و ادب
احتراماً در دو بخش قبلی این نامه ها به آنالیز کلمه به کلمه بند ۲ کیفرخواست برره که در آن صحبت از گزارش تکمیلی ضابطان اداره کل اطلاعات استان مازندران شده بود پرداختم. زیرا که با استفتا درباره چمانیسم آن چهار بند دیگر پودر شده بودند. در واقع این گزارش هم صفت “تکمیلی” دارد و از همان ابتدا وظیفه اش “تکمیل” هذیانات آن شکم گنده بنفش سرهنگ مهدی براری بوده! زیرا که در مورد او صحبت از “گزارش اولیه” شده. در نتیجه منطقی است اگر بگوییم که با استفتا از مراجع عظام درباره چمانیسم گزارش این ننگ وزارت اطلاعات هم به تبع آن “گزارش اولیه” آن دیوانه عقل باخته پودر می شود. اما از آنجائی که همه مردم از جمله مقامات قضائی برای وزارت اطلاعات و ارگانهای تحت امرش یک وزنه ای قائلند و کمترین تصوری از وجود امثال مستر ضاد در آن نهاد ندارند لازم بود به گزارش آن عقده ای بدنهاد که “کسب درآمد کلان” یک “نخبه علمی” او را به سر حد جنون می رساند بطور جداگانه بپردازیم.
جنابعالی به عنوان افضل قضات این کشور قطعاً متوجه شده اید که آن ننگ وزارت اطلاعات در حال پر کردن یک پرسشنامه است. احتمالاً یک پرسشنامه تدارک یافته در وزارت اطلاعات که برای تشخیص جرم امنیتی به کار می رود. ما در کارهای علمی هم از این نوع پرسشنامه ها داریم، زیرا که تحقیقات تحقیقات است، چه تحقیقات علمی و چه تحقیقات امنیتی. این پرسشنامه ها همیشه دارای یک گریل هم هستند که بر اساس آن ما قادر می شویم بفهمیم که آیا مورد ما دارای برچسب مورد نظر هست یا نه. این پرسشنامه ها در تحقیقات اپیدمیولوژیک کاربرد زیادی دارند. فرض کنید ما در نظر داشته باشیم میزان اندمیسیته مالاریا را در یک منطقه خاص اندازه گیری کنیم. در آن صورت یک نمونه آماری را جدا کرده و در میان آنها پرسشنامه هائی را پخش می کنیم که حاوی سوالاتی هستند. سپس از روی گریلی که داریم که در آن مشخص شده که اگر کسی مثلاً به پنجاه درصد سوالات پاسخ مثبت داد یعنی که او در مثلاً شش ماه گذشته مبتلا به مالاریا شده. سپس گریل دیگری به ما می گوید اگر فلان درصد از جمعیت مبتلا به مالاریا شده باشند میزان آندمیسیته بهمان درصد است…
حال شما در نظر بگیرید یک نفر به تمامی سوالات آن پرسشنامه جوابهای پرت داده باشد تکلیف من پژوهشگر چیست؟ جز این که آن پرسشنامه را ابطال کنم؟ و اگر این کار را نکردم آیا جز این است که قصد اخلال در تحقیقات را دارم؟
مستر ضاد دقیقاً این کار را کرده است و عجیب این است که هیچ مقام مافوقی هم در آن اداره کذائی اطلاعات استان مازندران مچش را نگرفته! او به تمامی سوالات پرسشنامه یک پارچه وزارت اطلاعات جوابهای پرت و پلا داده و فقط صفحات را پر کرده و دست آخر هم اعلام کرده که یک مورد حاد مالاریا پیدا کرده و خواستار حذف آن مورد از چرخه اجتماع شده!! و هیچ مقام مافوقی هم افسار او را نکشیده!!
اجازه دهید ادامه دهیم”
۱۸- آیا متهمه با علم و آگاهی نسبت به مجرمانه بودن اعمال خود و با اراده و اختیار کامل، رفتار مجرمانه را مرتکب گردیده است؟ توضیح دهید
با توجه به اقدامات تشکیلاتی متهمه و تلاش عامدانه و عالمانه در تبلیغ منویات خود و مخفیکاری در سیر تحقیقات تکمیلی مشارالیها و همکاران وی مستحق مجازات در مواد اشاره شده در اتهامات وارده می باشد.
تا اینجای کار که هنوز نفهمیده ایم چه اعمالی مجرمانه بوده اند که بخواهیم راجع به علم و آگاهی نسبت به آنها نظر بدهیم. این که من یک نخبه علمی هستم، تنها روانکاو خاورمیانه هستم، از دسترنج دهه ها تلاش علمی کسب درآمد کلان می کنم، یک NGO با مجوز از وزارت کشور را مدیریت می کنم، وبسایت رسمی این ان جی او را سردبیری می کنم، در ان وبسایت مطالب متنوعی را چاپ می کنم؟! “اقدامات تشکیلاتی” هم به همین سازمان مردم نهاد اشاره دارد. “تلاش عامدانه و عالمانه در تبلیغ منویات خود” هم منظور مطالب آن وبسایت است. اتفاقاً در همین جا من یک بار دیگر از آن چمانی چمانیسم سوال می کنم “خب به تو چه مربوط است؟”. این “جرم” ها که در دهات تو اتفاق نیفتاده!
۱۹- آیا متهم با هدف عناد و دشمنی و با قصد براندازی و تقابل با نظام و ارکان اساسی آن، رفتار مجرمانه را مرتکب گردیده است؟ در مورد قرائن، مستندات ودلایلی که این موضوع را اثبات می نماید توضیح دهید:
با بررسی سررسیدهای شخصی و دفاتر شاگردان متهم خود را مخالف اسلام و روحانیت و احکام اسلامی دانسته و با حمایت از اغتشاشگران پیگیر جدایی دین از سیاست می باشد.
باز این بزمجه خودش را به آن راه می زند تا هذیانات آن شکم گنده بنفش را “تکمیل” کند! از تو راجع به “قصد و هدف” می پرسند، “قصد و هدف دشمنی و عناد و براندازی و تقابل با نظام و ارکان اساسی آن” بعد تو آشغال جواب می دهی “متهم خودش خودش را مخالف اسلام و روحانیت و احکام اسلامی دانسته”؟!! یعنی تو هیچ نماد بیرونی نداری که متهم واقعاً مخالف اسلام و روحانیت و… است و می گویی “خودش را مخالف دانسته”؟؟!! احمق یک پرسشنامه برای این است که برای موضوع مورد تحقیق نمود عینی پیدا کنند ولی توی “محقق” سوژه را به خودش ارجاع می دهی؟؟!! بعد تازه تعداد زیادی از مراجع تقلید هم پیگیر جدائی دین از سیاست هستند نکند آنها هم مخالف اسلام و روحانیت و احکام اسلامی هستند؟ تازه بزمجه من به عنوان یک روانکاو فرویدی-لکانی این را می دانم که دین در اعماق ناخودآگاه ریشه دوانده و قابل جدا شدن از هیچ چیز نیست بخصوص از سیاست. زیرا که “ناخودآگاه همان سیاست است زیرا این آن چیزی است که آدمها را در کنار و یا در مقابل هم قرار می دهد (لکان)”
از همین جا متوجه می شویم که استناد تو به مطالب آن دفاتر یادداشت سراسر دروغ و کذب است و هیچ چیز دندان گیری در آنها نیافته ای وگرنه متوسل به دروغ نمی شدی.
۲۰ -انگیزه متهم از ارتکاب رفتار مجرمانه چیست؟
ارتقا و حفظ جایگاه تشکیلاتی متهم در اعضای انجمن فرویدی
انگیزه مادی و کسب درآمد
این بدبوی بدنهاد در اینجا ناخواسته به سوال قبلی پاسخ می دهد. انجائی که می بایست قصد و هدف دشمنی و عناد و براندازی و تقابل را اثبات می کرد! حالا باز رسیده به “کسب درآمد” (که بدجور او را می سوزاند!) و ارتقا جایگاه تشکیلاتی در اعضای انجمن فرویدی! اولاً که از بدو تاسیس انجمن فرویدی من رئیس هیئت مدیره آن بوده ام و بیشتر از این نمی توان ارتقا یافت! اما او بازهم در اینجا ناخواسته به سوال ۱۸ جواب می دهد و اقرار می کند آن چیزی را که او از آن به عنوان “تشکیلات” نام می برد همان “انجمن فرویدی” است، یک سازمان مردم نهاد با پروانه فعالیت از وزارت کشور و دارای شماره ثبت!
ما می توانیم وجیزه نکبت بار این ننگ وزارت اطلاعات را همین جابه پایان ببریم زیرا که تا همین جا مشخص شد:
یک: او فقط شش موبایل از ما شش تن گرفته بدون این که بتواند چیزی در آنها پیدا کند، و هنوز هم آنها را نزد خودش نگه داشته تا شاید معجزه ای رخ دهد! و البته هیچ حکم قضائی ای هم برای ضبط و بررسی آن موبایل ها وجود نداشته. ابطال بند ۳ کیفرخواست.
دو: او سه یا چهار دفتریادداشت از شاگردان من گرفته که در آنها هم هیچ چیزی پیدا نکرده و سرانجام مجبور به توسل به دروغ و اتهام زنی شده. برای ضبط و بررسی آن دفاتر نیز حکمی وجود نداشته. ابطال بند ۴ کیفرخواست.
سه: هیچ تشکیلاتی در کار نبوده و همه این داستان ها را به یک ان جی اوی وزارت کشور نسبت داده اند.
چهار: هیچ قصد و هدف عناد و دشمنی و براندازی و تقابل با نظام در کار نبوده و در بهترین حالت من داشته ام در ان جی اوی خودم خاله بازی می کرده ام! حالا ربط این خاله بازی به وزارت اطلاعات چیست بماند. اگر قرار بود وزارت اطلاعات به هر خاله بازی درون سازمانی بپردازد که باید ۲۰ میلیون کارمند می داشت!
پنج: مواردی را که او از وبسایت ما درآورده و ردیف کرده به دهات چمانی چه ربطی دارد؟
در بند بعدی این نکبت نامه آن بوگندو مشخص می شود که تنها چیزی را که آنها توانسته اند بیابند تا قدری قدرت مانور به آنها بدهد تعدادی از مطالب وبسایت انجمن فرویدی است. که یک بار دیگر می پرسم مطالب وبسایت ما چه ربطی به دهات چمانی و شرکا دارد؟؟ مگر آنها در آن دهات بارگذاری شده اند؟ مگر وقتی ۱۶ نفری به سر ما ریختید ما داشتیم در آن وبسایت چیزی می نوشتیم؟ مگر برای مطالبی که هفته ها و ماهها قدمت دارند می توانید به مواد ۲۳۷ و ۲۳۸ ق.آ.د.ک استناد کنید و قرار بازداشت ۳۰ روزه صادر کنید؟ و با همان استدلال اعتراض ما را به این قرار رد کنید؟
۲۱- اسامی مرتبطین، شرکا و معاونین جرم و تعیین نقش هر یک از آنها
۱- مرجان پشت مشهدی کد ملی معاونت در جرم و از اعضای انجمن فرویدی و مطالب غیر قانونی در سایت
۲- معصومه رخشا کد ملی معاونت در جرم و از اعضای انجمن فرویدی و مطالب غیر قانونی در سایت
۳- سمیه رخشا کد ملی معاونت در جرم و از اعضای انجمن فرویدی و مطالب غیر قانونی در سایت
۴- منصوره اردشیرزاده کد ملی معاونت در جرم و از اعضای انجمن فرویدی و مطالب غیر قانونی در سایت
۵- زهرا نوعی کد ملی معاونت در جرم و از اعضای انجمن فرویدی و مطالب غیر قانونی در سایت
ما به بند ۲۱ این نکبت نامه رسیده ایم و هنوز هم یک واژه مبهم به نام “جرم” تکرار می شود و هنوز هم کسی نمی داند آن واژه مبهم دقیقاً کدام جرم تعریف شده در قانون جزا را در بر می گیرد!! باورتان می شود؟! ظاهراً خود عضویت در انجمن فرویدی جرم است. چقدر شبیه پرونده سازی ذبیح زاده و شرکاست. در آنجا هم نفس عضویت در انجمن فرویدی جرم بود. ولی خب انجمن فرویدی باقی ماند ولی او از سمت دادستانی به دفتر وکالت در لواسان رسید!
با تشکر و احترام
دکتر میترا کدیور
۰۲/۹/۱۰
ادامه از طریق لینک های زیر:
نامه سرگشاده – بخش چهل و دو: وزارت اطلاعات می داند که محاکمه و مجازات بعضی شخصیت ها می تواند تبعات امنیتی و اجتماعی داشته باشد
نامه سرگشاده – بخش چهل و سه: آزادی تنها روانکاو خاورمیانه مخل آسایش و امنیت عمومی است!
نامه سرگشاده – بخش چهل و چهار: زمانی که مستر ضاد از ما بازجوئی می کرده برای وزارت اطلاعات کار نمی کرده!
نامه سرگشاده – بخش چهل و پنج: علم لدنی قاضی ذوقی!
نامه سرگشاده – بخش چهل و شش: شرف وجدانی مازندرانی!
نامه سرگشاده – بخش چهل و هفت: گاف فرویدی و دیگر گاف های قاضی ذوقی
نامه سرگشاده – بخش چهل و هشت: شجاع ذوقی! دارا بودن پروانه فعالیت از وزارت کشور همانند داشتن شهروندی یک ابرقدرت است!
نامه سرگشاده – بخش چهل و نه: چگونه یک ناقاضی مازندرانی رسوائی های مخفی آدم ها را به فضای مجازی می کشاند!
نامه سرگشاده – بخش پنجاه: آره قاضی جان ما یک “مکان” در خیابان بدنام “جردن” داریم که در آن “محرمات شرعی” انجام می دهیم و نیازی به دهات تو نداریم!