نامه سرگشاده – بخش هفده: ویدئو کنفرانس یا خاله بازی اینترنتی! اینهمه طبل و شیپور جلسه رسیدگی از طریق ویدئو کنفرانس چیزی نبود جز یک مکالمه موبایلی با بازپرس پرونده! البته اگر وکیل ما در زمان این به اصطلاح جلسه در کنار بازپرس نبود آن خانمها حتی نمی توانستند مطمئن باشند آن ور خط واقعاً بازپرس پرونده است! یک تماس اسکایپی یک طرفه هم همزمان برقرار شده بود که از آن طرف ظاهراً بازپرس شکل و شمایل «متهمان» را می دید ولی «متهمان» فقط شکل و شمایل خودشان را می دیدند! تازه برای برقراری همین ارتباط تصویری یک طرفه هم اینترنت یا از طرف زندان قطع بود یا از طرف دادسرا! جناب بازپرس هم مطالبی از وبسایت ما را گلچین کرده بودند و خواستار توضیح درباره آنها بودند، بدون توجه به این که ما چند هزار مطلب موجود در این وبسایت را از حفظ نیستیم و ایشان باید آن مطالب را به رویت ما برساند! در این استان آدم فضایی ها این خاله بازی اسمش هست جلسه رسیدگی!! جالب است که جناب بازپرس (دادیار سابق) برای بازجویی به یک مکان نامعلوم تشریف می برند ولی به زندان نمی روند! تازه معلوم نیست که چرا زندانیان را به دادسرا اعزام نمی کنند؟ آیا سفینه فضایی شان پنچر شده یا دادسرا در سیاره دیگری است؟! به وکیل آن خانمها گفته شده بود که همه مکالمات ویدئو کنفرانس بعداً پیاده شده و به امضاء متهم می رسد! که البته یک مکالمه موبایلی چنین امکانی را فراهم نمی کند و اگر لوایح وکیل و خود آن خانمها نبود کلاً هیچ اثری از «دفاعیات» وجود نمی داشت. حال تصور کنید مردم عادی – که اغلب وکیل هم ندارند – در آن استان چگونه مورد «دادرسی» قرار میگیرند.