00491755234725

مقاله ها

مجموعه مطالب یا مقالات وب‌سایت
نمایش در هر صفحه
4 5 1399
درسنامه های دکتر کدیور جلسه دوم دوره دوم

مفهوم سازی Conceptualization پسیکوزها. به خاطر همین هم هست که لکان صحبت از رابطه فهمیدن می‌کند که شما از یاسپرس صحبتی به میان آوردید و لکان برای این که بتواند هر چیزی را جای خودش قرار بدهد، آنچه را که در تئوری فروید بسیار غامض و پیچیده و در هم و بر هم است و باعث می‌شود که تعداد زیادی از افراد چیز زیادی از آن دستگیرشان نشود و آن را بگذارند کنار و شروع کنند یک سری چیزهای دیگر را جایگزین کنند

4 5 1399
درسنامه های دکتر کدیور جلسه دهم دوره اول

اگر خاطرتان باشد در کلاس‌های دوره قبلی در انجمن فرصتی پیش آمد که یکی از رؤیاهای من را با هم تعبیر کنیم و در آخرین جلسه آن کلاس‌ها هم راجع به یک lapsus فروید، یک مطلب فراموش شده توسط او که در ابتدای کتاب «پسیکوپاتولوژی زندگی روزمره» به آن پرداخته بود با هم به تجزیه و تحلیل پرداختیم. حالا این‌طور پیش آمده که در آخرین جلسه این دوره از کلاس‌های‌مان یک فراموشی من را مورد مطالعه قرار دهیم، که بتوانیم با این مکانیسم‌های ناخودآگاه آشنا بشویم، بیشتر آشنا بشویم. اگر خاطرتان باشد من در جلسه قبل راجع به هفت مرحله عرفان صحبت کردم و به این ترتیب آن‌ها را بر شمردم

1 5 1399
درسنامه‌های دکتر کدیور: طنز و رابطه آن با ناخودآگاه

فروید، مکانیزم خنده را در آزاد شدن مقادیر معتنابهی انرژی سرمایه گذاری شده می‌داند. او می‌گوید وقتی می‌بینیم شنونده یک بذله چگونه می‌خندد حال آن که سازنده بذله فقط قادر به یک لذت دست دوم و یک خنده بازتابی است به این نتیجه می‌رسیم که در شنونده مبالغی از انرژی سد شده آزاد شده و تخلیه می‌گردد ...

1 5 1399
درسنامه‌های دکتر کدیور: جلسه پنجم دوره اول

گفتیم که عملکرد فروید تا چه حد اخلاقی بوده است. اما اخلاق روانکاوی ادامه اخلاق ارسطویی یا اخلاق کانتی نیست. اخلاق روانکاوی نه برمبنای وظیفه نه بر مبنای حکم، که بر مبنای اشتیاق است. در واقع نوروتیک کسی است که بیش از حد دغدغه وظیفه و حکم را دارد. نوع وسواسی آن به گونه‌ای و نوع هیستریک‌اش به گونه‌ای دیگر، درست به این دلیل که وظیفه و حکم آنها را از گرفتار شدن در تلاطم‌های اشتیاق محافظت می‌کند.

29 4 1399
درسنامه‌های دکتر کدیور: جلسه چهارم دوره اول

که تدریس در مکتب لکان، در هر دو وجه مطلب، یک روند دیالکتیکی است. از آنجایی که هیچ برنامه از پیش تعیین شده‌ای وجود ندارد، هیچ سرفصل تکلیف شده‌ای موجود نیست روند تدریس را جوشش درونی خود آن تعیین می‌کند. روانکاوی در اکستانسیون از همان منطقی پیروی می‌کند که روانکاوی در انتانسیون، یعنی جوشش درونی. برای این که شما متوجه بشوید، روانکاوی در انتانسیون آن کاری است که با آنالیزان صورت می‌گیرد، خود روند درمان، مداوا در روانکاوی و روانکاوی در اکستانسیون این کاری است که الان ما داریم انجام می‌دهیم. یعنی تدریس یعنی اشاعه روانکاوی در

29 4 1399
 درسنامه های دکتر کدیور جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)

در این ۱۰ جلسه‌ای که با هم خواهیم داشت مثل جلسه‌های قبلی آموزش‌مان مطالب مختلفی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. چند جلسه اول درباره‌ی کلیات و بعد مباحث اختصاصی‌تر که بیشتر به کار حرفه‌ای شما مربوط است، پرداخته می‌شود. اصولاً هدف از این‌که این جمعیت یکدست و یکنواخت انتخاب شد، همین است. برای این‌که شما از نظر حرفه‌ای هم بالاخره یک نزدیکی‌هایی با روانکاوی دارید. نه به این دلیل که این حرفه‌ها (روان شناسی و روانپزشکی) به طور خاص قرابتی با روانکاوی داشته باشند، بلکه به این دلیل که انتخاب‌های شما برای این رشته‌ها نشان می‌دهد که یک مراحلی را پیش خودتان طی کرده‌اید که آدم‌ها بی دلیل به دست نمی‌آورند و اگر کسی در این رشته‌ها تحصیل کرده به این دلیل است که پرسش‌های خاصی داشته است. اما معتقدم که روان شناسی و روانپزشکی با روانکاوی خیلی فرق دارند، برای همین هم شما پاسخ پرسش‌هایی را که می‌خواستید پیدا نکردید و به اینجا رسیدید. مسأله، مسأله تلاشی است که انجام داده‌اید و همین شما را از دیگر کسانی که درخواست داشتند مجزا می‌کند.

13 4 1399
سوگ و ملانکولی

یک لیبیدو است که روی یک ابژه سرمایه‌گذاری شده و بعد این سرمایه‌گذاری از بین می‌رود. آنچه در این میانه سست و ناپایدار است سرمایه‌گذاری است نه ابژه و نه لیبیدو. بعد سایه ابژه روی ایگو می‌افتد و لیبیدوی آزاد شده هم در اختیـار سوپرایگو قرار می‌گیرد.

12 4 1399
پایان روانکاوی و عمل

نزدیک شدن به پایان روانکاوی، نزدیک شدن به ابژه «a» است. هرچه آنالیزان به ابژه «a» نزدیک تر میشود، اضطرابش بیشتر می‌شود. یعنی نزدیک شدن به ابژه زاینده اشتیاق اضطراب تولید می‌کند، و این افزایش اضطراب یکی از علائم نزدیک شدن به ابژه «a» است. در سخنرانی هایی که در انجمن روانشناسی بود از پایان روانکاوی آغاز کردیم، و در این سری از کلاسها هم از مقاله فروید « روانکاوی با پایان و بی پایان » شروع کردیم و گفتیم در مکتب لکان روانکاوی دارای پایان است و آن زمانی است که آنالیزان از میان فانتاسمش عبور کند. باید از فانتاسم بنیادی عبور کند تا در نهایت به ابژه «a» برسد. وقتی اینکار انجام شد، روانکاوی پایان یافته است.

1 4 1399
روانکاوی در انتانسیون و روانکاوی در اکستانسیون

هدف نهایی از روانکاوی در گسترش، گسترش دادن گفتار روانکاوی است.اما گفتار روانکاوی از داخل این صحبت ها، از داخل کتاب یا نمی دانم از داخل سخنرانی بیرون نمی آید. بلکه گفتار روانکاوی از دل روند مداوا بیرون می آید و این یکی از تفاوت های اساسی گفتار روانکاوی با گفتار دانشگاهی است.

22 3 1399
تحقق آرزو

تحقق آرزو كجاست؟ آنچه كه قرار است هدف و مقصود كاركرد رویا باشد.این پرسش، پرسشى مهم[بنیادین] است چرا كه منتقدان معمولى ما آن را مطرح مى‏‌سازند.

11 1 1399
تعبیر فراتر لکانی از «آنالیز یک رؤیای واحد» الا شارپ – برجسته کردن دو عنصر رؤیا

… بنابراین او مردی است که خودش را مهار می‌کند، مردی با کنترل بر خود. وقتی او از راه‌پله‌ای که بین اتاق انتظار و اتاق مشاوره آنالیست است، بالا می‌آید، الا شارپ هرگز صدایی از او نمی‌شنود. اما در آن روز حادثه‌ای رخ می‌دهد که نشان‌دهنده شکست آرزویش برای کنترل بر خود است: یک سرفه‌ی غیر منتظره؛ «چیزی که وقتی کسی انجام می‌دهد که قصد دارد وارد جایی شود که دو دلداده با هم هستند

11 1 1399
فانتاسم، کاستراسیون (اختگی). برخی اظهارات در مورد درس بیست

او اصطلاح «زن / مادر فالیک» را در درس ۲۰ که من از آن شروع به خوانش سمینار VI کردم، به کار نمی‌برد، بدین جهت [اظهار نظر من] یک «هیپوتز» است. او پیش‌تر هم جلوتر از آن در درس‌های متعدد منحصراً به این موضوع پرداخته بود.به همین جهت اهمیت دارد که در [آنچه که] لکان تا به این درس در مورد فانتاسم بنیادی بنا کرده ما متن او را از سال پیش نیز لحاظ کنیم: «دلالت فالوس». حالا من می‌توانم پیش بروم تا قدم‌های منطقی را که لکان بر می‌دارد هنگامی که در نمودار اشتیاق هر دو را قرار می‌دهد مشخص کنم: فانتاسمی که «بنیادی» نامیده می‌شود، و در جایی دیگر و در تقابل با آن، کاستراسیون (اختگی). تنها هنگامی که کاستراسیون رد نمی‌شود، یعنی هنگامی که بهایی که برای آن پرداخته شود مورد قبول قرار می‌گیرد است که آنچه نمی‌تواند گفته شود به عنوان غیر ممکن برای گفتن پدیدار می‌شود.

11 1 1399
روانکاوی رواندرمانی نیست

قبل از هر چیز باید به او حالی کرد که روانکاوی رواندرمانی نیست، اگرچه اثرات درمانی دارد و از آنچه هم که بعضی‌ها «رواندرمانی تحلیلی» می‌نامند متفاوت است. بعلاوه، روانکاوی نمی‌تواند موضوع دوره‌های دانشگاهی باشد. قبل از هر چیز خود فرد باید به آن تن بدهد (یا یادگیری در آن با تن دادن به روانکاوی انجام می‌گیرد). در این معنا، روانکاو محصول روانکاوی شخصی خودش است وقتی که [روانکاوی‌اش] به پایان رسیده باشد. این، مانع از تعلیم و تربیت پراتیک [روانکاوی] از طریق مطالعه متون و ارائه کیس در کنار روانکاوی شخصی نیست. این، موضوع دومین گردهمایی برگزار شده در بروکسل در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۱۳ و موضوع کنفرانس اریک لوران یک هفته قبل از آن بود.

10 1 1399
ویروس کرونا ضربه ی کیل بیلی

شیوع رو به گسترش اپیدمی ویروس کرونا از طرفی موجب به­ راه افتادن اپیدمی­ های وسیعی از ویروس ­های ایدئولوژیکی ­ای شده است که در بطن جوامع ما خاموش و نهفته بودند: اخبار جعلی، تئوری ­های توطئه­ ی پارانویایی و فوران ­هایی از انواع نژادپرستی. نیاز موجه پزشکی به قرنطینه، در عرصه­ ی ایدئولوژی با خود فشار به ترسیم صریح مرزها و قرنطینه ­ی دشمنانی را در پی داشت که تهدیدی برای هویت ما محسوب می­ شوند. اما شاید ویروس ایدئولوژیکی دیگر –و البته به ­مراتب مفیدتری– که شیوع خواهد یافت و خوشبختانه ما را آلوده خواهد ساخت ویروس اندیشیدن به یک جامعه­ ی جایگزین باشد. جامعه ­ای ورای دولت-ملت. جامعه ­ای که خود را در اشکال همبستگی و مشارکت جهانی به واقعیت بدل می ­کند.

10 1 1399
تصمیمی که کروناویروس بر ما تحمیل کرده

حالا که کروناویروس به جان همه هول انداخته، وقتش رسیده که دست به انتخاب آخر بزنیم - یا عمل به سبعانه‌ترین منطق تنازع بقا و بقای اَنسَب یا تلاش برای بازآفریدن کمونیسم بر اساس همکاری و تشریک مساعی کل جهان. رسانه‌های ما مرتب عبارت قالبیِ «هول نکنید!» را تکرار می‌کنند. و بعد هر گزارشی‌ که مخابره می‌شود تأثیری جز هول‌کردن ندارد. وضعیت مرا به یاد وضعیتی می‌اندازد که در جوانی در کشوری کمونیستی تجربه کردم: وقتی مقامات حکومت به مردم اطمینان می‌دادند که دلیلی برای هول‌کردن نیست، ما همگی این اطمینان‌دادن‌ها را نشانه‌های آشکار هول‌کردن خود آن‌ها می‌گرفتیم.

17 10 1398
فلسفه و روان‌کاوی

از سویی یک نظریه‌ی روان‌کاوی داریم و از سوی دیگر قسمی عمل روانکاوی که آموزش بالینی نامیده می‌شود. اما چیزی که مستقیماً به فیلسوف مربوط می‌شود نه نظریه‌ی روان‌کاوی است و نه عمل روانکاوی. آنچه به فیلسوف مربوط می‌شود این است که بداند آیا روان‌کاوی نوعی از تفکر است.

17 10 1398
دموکراسی یعنی برابری

بله، درست می‌‌گویید. از همان ابتدا، می‌شود گفت از زمانی که کار نوشتن و تدریس را شروع کردم، خیلی‌‌ها دوستانه و غیردوستانه نکوهشم کرده‌‌اند که چرا مستقیما به سراغ مسائل سیاسی نرفته‌‌ام. این ایراد هم به نظرم منصفانه آمده هم نامنصفانه. نامنصفانه از این جهت که به گمانم مستقیم یا غیرمستقیم هر کاری کرده‌‌ام به مسائل سیاسی ربط داشته و البته می‌توانم به دقت این ربط را نشان دهم. منصفانه از آن جهت که این ربط به سیاست خیلی غیرمستقیم و سربسته بوده، در سیر تحول کارم منتظر آن لحظه بوده‌‌ام که وقتی می‌خواهم این مسئله سیاسی را از کار درآورم بتوانم به سطح مطلوب نظرم برسم؛ و این می‌تواند توضیحی باشد برای این تاخیر، توضیحی برای اینکه چرا در ابتدا تلویحی سراغ این مسئله رفته‌‌ بودم.

17 10 1398
انتخاب کلمات

رخداد‌های گفتاری‌ای هستند که موجب ایجاد اتفاقاتی در بدن می‌شوند، اگر چه می‌توانیم بگوییم که روانکاوی تأکید کرده که لحظه‌ای که اشتیاق واجد صفات انسانی می‌شود لحظه‌ای است که کودک وارد زبان می‌شود. روانکاوی یک انسانیت از زبان را آشکار می‌کند، که شأن سوژه را به او می‌دهد.

15 10 1398
بن‌بست سیستم: جوکر به طرز هنرمندانه‌ای بیماری‌های جهان مدرن را تشخیص می‌دهد

کافی نیست که بازیِ افرادِ حاضر در قدرت را انجام دهیم. این پیام «جوکر» است. این واقعیت که آنها می‌توانند همانند پدر بروس وِین در این فیلم خیرخواه باشند، تنها بخشی از خودِ بازی است. شما باید از شر تمام این حماقت‌های لیبرال‌مسلک که ناامیدیِ حاکم بر وضعیت را بزک می‌کند، خلاص شوید.

11 10 1398
هیستری و سنتوم

سمپتوم بعنوان رمزگذاری، که از میان زنجیره دلالت گر S1-S2 صورت بندی شده، یک نظم بندی دال است، شاید یک انشعاب یا یک جانشین (برای) دال ممتاز، که اجازه مکان یابی ژویی سانس را می دهد و آن را به دلالت می گشاید. رمزگشایی سمپتوم همراه با ژویی سانسِ چسبیده به این ظاهر است، ژویی سانس مرتبط با ظهور دلالت از این سمپتوم. این ژویی سانس از همان جنس ژویی سانس لغزش ها (lapsus) و طنز است. سمپتوم متعلق به همان بُعد خواهد بود اما روش منحصر به فرد لذت بردن [jouir] از یک دال را به یک سوژه پیوند می زند. آن بر همین اساس قابل تعبیر است، زیرا که از همان تار و پود ساخته شده و با دوپهلویی دال ها، با حذف کردن و با جانشین کردنشان بازی می کند. یک سمپتوم مانند یک متافور ساخت بندی شده است.

11 10 1398
فصل هفتم از سمینار VI

آنچه فروید آشکار ساخت این است که فانتاسم ساختی است که در آنالیز با زحمت و از طریق گذار از دو به سه ساخته می‌شود: از دو زمان به زمان سوم. به همین دلیل است که عبور از فانتاسم باید، قطعاً، به عنوان یک ابداع فهمیده شود، یعنی، به عنوان یک تعبیر.

20 8 1398
روش روانکاوی فروید

ترجمه کنونی با عنوان جدید «روش روانکاوی فروید» چاپ کاملاً تغییر یافته‌ای از آنی است که در سال ۱۹۲۴ منتشر شد. به کتاب لوون فلد درباره پدیده‌های وسواسی، که مقاله حاضر در آن سهم اساسی داشت، توسط فروید در کیس هیستری «موش مرد» (۱۹۰۹d، در پانوشتی در مقدمه قسمت ۲) به عنوان یک «textbook استاندارد» در مورد نوروز وسواسی اشاره شده است. لوون فلد توضیح می‌دهد که فروید را واداشت چنین مشارکتی داشته باشد زیرا تکنیک او از زمانی که آن را در مطالعاتی بر هیستری (۱۸۹۵d) توصیف کرد، تا حد زیادی تغییر یافته بود. مقدمه لوون فلد به تاریخ نوامبر ۱۹۰۳ بر می‌گردد؛ بنابراین حدس می‌زنیم که مقاله فروید پیش از این تاریخ در همان سال نوشته شده بود.

23 7 1398
فروید و فهم هنر

فروید در مقاله میکل آنژ ستایش شدیدش را به نوشته های انتقادی مورخی هنری نثار می کند، مورخی که اولین بار تحت نامِ ایوان لرمولیف شناخته بودش، و همین جا باید متذکر شد که این ستایش، موردی بیش از علاقه ای محدود و گذراست. فروید بعداً کشف کرد که این نامِ مستعار، هویت جیووانی مورلّیِ بزرگ، یعنی بنیانگذار خبرگیِ علمی، را پنهان می کرد. در آن زمان مورلی بود که بیش از هر کس دیگر مایه بدنامیِ مقوله «محتوای معنوی» در هنر را فراهم آورد.

22 7 1398
آخر هفته‌ی ژان لوک گدار

فیلمی که روی تلی از زباله‌ها پیدا شد. این فیلم صرفاً فیلمی نیست که بر روی تله‌ای از زباله‌ها پیدا شده باشد، بلکه می‌توان گفت به خاطر نمایش تصویری آکنده از امر دفع شدنی و آخرالزمانی سراپا کثافت بر روی تلی از امر دفع شدنی پیدا شده است. «فیلمی آمیخته با امر دفع شدنی»، صراحتاً به این دلیل که چنین چیزی را شاهد هستیم

25 6 1398
آنچه نمی‌تواند گفته شود یا ناممکن برای گفتن

آنچه نمی‌تواند گفته شود بطور اثرگذاری در سطح دوم گراف است.آن‌جا،جایی که سوژه منتظر پاسخ بزرگ دیگری در ارتباط با اشتیاق‌اش است، درست آن‌جاست که بزرگ دیگری سؤال را به او باز می‌گرداند: «?Che vuoi» «چه می‌خواهی؟»لکان در سمینار VI می‌گوید که بزرگ دیگری پاسخ می‌دهد: «سوژه فالوس را می‌خواهد» و این‌جا جایی است که روانکاوی وا می‌ماند، همانطور که فروید گفته هر آنالیزی در صخره کاستراسیون (اختگی) گیر می‌کند. اما آن طور که لکان تأکید می‌کند شکست سوژه برای «گفتن» آنچه می‌خواهد، آنچه [بدان] اشتیاق می‌ورزد، شکست ساختار است.

25 6 1398
آنچه نمی‌تواند گفته شود یا ناممکن برای گفتن

آنچه نمی‌تواند بنا به دلایل ساختاری گفته شود، همانطور که لکان تأکید می‌کند، چه اشتیاق شدید باشد یا هیجان خام یا شوک غیر منتظره تروما، ظاهراً فضایی برای عمل باقی می‌گذارد، برای acting out یا حتی passage to the act (اقدام به عمل)، آزادی خطرناک، تپشی که به قلب بودن می‌رود، قدرت خواسته (اراده)، سرچشمه خود زندگی، آن طور که فروید در پروژه گفته

23 6 1398
روانکاوی و دین

همه مردم بدون استثنا بر این باورند که می دانند دین چیست و این واقعیت خودش به تنهائی یکی از غرایب این عالم است. از آن جالب تر اینست که همه کسانی که – حداقل همه کسانی که پایشان به دانشگاه رسیده – بر این باورند که می دانند روانکاوی چیست. نکته ای که اگر از قبلی غریب تر نباشد دستکم به همان اندازه شگفت انگیز .

20 6 1398
چگونه آنان که گول نخورده‌اند به خطا می‌روند

با توجه به مقام و منزلت مرکزى فریب در پیوند با نظام نمادین، باید به این نتیجه‌گیرى ریشه‌اى رسید که یگانه راه فریب نخوردن ایجاد و حفظ نوعى فاصله با نظام نمادین است، یعنى اتخاذ مقام و موضعى روان‌پریشانه. یک روان‌پریش دقیقاً سوژه‌اى است که توسط نظام نمادین گول نمى‌خورد.

17 6 1398
کمیته ای پنهان

در سال 1912 بود ارنست جونز پیشنهاد تشکیل یک کمیته ای پنهانی را می دهد.

16 6 1398
موقعیت جنسی و پایان آنالیز

رویکرد فرویدی به sexuation شکل یک اسطوره­ به خود گرفت، [اسطوره] ادیپوس. این فرم حماسی به فروید اجازه داد که به ساختار به عنوان دینامیک sexuation نزدیک شود و در فرمی تصویری­ شده گره­ خوردگی سکسوال [و] تروماتیک بدن به ناخودآگاه را به عنوان مجموعه منظم دال­ ها، فهم کند. می­ دانیم که لکان این sexuation فرویدی را توسط متافور پدری بازتعبیر کرد.

13 6 1398
پارادوکس های عشق

هر مردی اعتقاد دارد وقتی عاشق زنی است به او اشتیاق می‌ورزد. مرد وقتی که اشتیاق می‌ورزد هرگز با شریکی جز ابژه a که علت اشتیاق اوست، سر و کار ندارد. زن، یک سمبول فقدان برای مرد است، و آن ارزش ژوئی‌سانس ممنوعه‌ای است که توسط فالوسی نمایندگی می‌شود که بر روی ابژه نمایه شده است.

12 6 1398
پایان روانکاوی

برای رسیدن به نقطه پایانی خود ، یک آنالیز باید رابطه سوژه را با واقع اصلاح کند

8 6 1398
تنها صدای موجود از فروید

در 7 دسامبر سال 1938 ، کارمند رادیو BBC زیگموند فروید را در خانه جدید خود در همپستد ، شمال لندن ملاقات می کند . خانه ای که فروید چند ماه پیش تر پس ازالحاق و استقرار نازی ها در اتریش به آنجا نقل مکان کرده بود.

7 6 1398
امر واقع

امر واقع از اصطلاحات مهم ژک لکان است که برای درک آن باید تاریخچه آن را از ابتدا مورد بررسی قرار داد . در وهله نخست آنچه که اهمیت دارد این است که تمام مفهوم پردازی ها و صورتبندی های لکان مبتنی بر روانکاوی است ، او تمام نظریات خود را ذیل شعار اصلی خود( بازگشت به فروید) صورت بندی می کند بنابراین لکان مفهوم امر واقع را از خواندن دقیق گزارشات فروید از تاریخچه ی بیماران و مقالات ذیل استخراج می کند

2 6 1398
پارادوکس های عشق

هر مردی اعتقاد دارد وقتی عاشق زنی است به او اشتیاق می‌ورزد. مرد وقتی که اشتیاق می‌ورزد هرگز با شریکی جز ابژه a که علت اشتیاق اوست، سر و کار ندارد. زن، یک سمبول فقدان برای مرد است، و آن ارزش ژوئی‌سانس ممنوعه‌ای است

1 6 1398
«تمهیداتی در باب دو اصل مرتبط با کارکرد ذهن»

شرحی که در اینجا از دیدگاه‌های او مشاهده خواهیم کرد به شدت فشرده است و حتی امروز نیز درک کامل آنها آسان نیست. اگرچه اکنون می‌دانیم که فروید در این مقاله به کمتر چیزی اشاره کرده است که از مدت‌ها پیش در ذهنش نبوده باشد، این مقاله در هنگام چاپ می‌بایست برای خوانندگانش گیج‌کننده و سرشار از مفاد تازه بوده باشد.

1 6 1398
تمهیداتی در باب دو اصل مرتبط با کارکرد ذهن

ترجمة اصلاح شدة کنونی مبتنی بر نسخه‌ای است که در سال ۱۹۲۵ به چاپ رسید، که البته تا حد زیادی بازنویسی شده است. از طریق دکتر ارنست جونز[1] می‌دانیم که فروید در ژوئن ۱۹۱۰ شروع به کار بر روی این مقاله کرد، و در همان زمان مشغول کار بر روی سابقة بیماری شربر[2] بود (1911c). پیشرفت این مقاله کند بود، اما فروید در تاریخ ۲۶ اکتبر در انجمن روانکاوی وین دربارة این موضوع سخنرانی کرد، ولی مخاطبین را بی‌اعتنا یافت و خودش نیز از آنچه ارائه کرده بود احساس رضایت نداشت. بالاخره در ماه دسامبر فروید به راستی شروع به نوشتن این مقاله کرد. مقاله در آخر ژانویة سال ۱۹۱۱ به پایان رسید، اما چاپش تا پایان بهار به تعویق افتاد، تا اینکه همزمان با مورد شربر در مجلة فاربوخ[3] منتشر شد.

6 5 1398
روش روانکاوی فروید

روش روانکاوی فروید روند رواندرمانگرانه خاصی که فروید به کار می‌گیرد و به عنوان «روانکاوی» توصیف می‌کند، سربرآورده از آن چیزی است که به عنوان روش «تخلیه هیجانی» (کاتارتیک) شناخته شده بود و توسط وی در مشارکت با جوزف بروئر در کتاب‌شان «مطالعاتی بر هیستری» (۱۸۹۵) مورد بحث قرار گرفت

26 4 1398
پایان آنالیز

وقتی واقعیت (reality)دیگر توسط صحنه فانتزی سازماندهی و آرام نمی شود ، تجربه واقع به شکلی ظاهر می شود که برای هر شخص بی نظیر(unique) است.

22 3 1397
روانکاوی وحشی

چند روز پیش زنی میان­ سال تحت حمایت و سرپرستی یک دوست خانم، به منظور مشاوره، با شکایت از حالات اضطرابی نزد من آمد. او در نیمه دوم چهل سالگی زندگی بود، انصافاً خوب مانده بود و زنانگی‌اش به وضوح هنوز پایان نپذیرفته بود. دلیل تسریع حالات اضطرابی‌اش طلاق از آخرین همسرش بوده، اما طبق نظر خودش از زمانی که با یک پزشک جوان در حومه شهری که سکونت داشت؛ مشورت کرده بود، اضطرابش به طور قابل ملاحظه‌ای شدت یافته بود، زیرا که پزشک به او القا کرده بود که علت اضطرابش فقدان ارضای جنسی است. او اظهار کرده بود که این خانم نتوانسته فقدان هم­‌آغوشی با همسرش را تحمل کند و بنابر این تنها سه راه وجود دارد که او بتواند سلامتی‌اش را به دست آورد – یا به همسرش برگردد، یا معشوقی برگزیند و یا از طریق خودش به ارضا دست یابد.

22 3 1397
چیزی به‌ نام بحران روان‌کاوی نمی‌تواند وجود داشته باشد

در این مصاحبه که در سالِ ۱۹۷۴ برایِ مجله‌ی‌ ایتالیاییِ پانوراما انجام شده،گویی لکان به مددِ سحر و جادو دوباره با قدرت تمام زنده شده و با ما سخن می گوید. مصاحبه‌گرِ ایتالیایی، ایمیلیو گرانزاتو، به این نکته اشاره می کند که «حرف و حدیث بسیاری درباره‌ی‌ بحران روان‌کاوی وجود دارد». جای شکرش باقی است که سخنان لکان پر است از صداقت و درایت و وضوح و دقت؛ موضع لکان از زمین تا آسمان فرق می‌کند با روان‌کاویِ «دلخوش کننده‌ای» که چندی از شاگردانِ فروید پایه‌ریزی کردند. این شاگردان تکنیک‌های درمانی را به شکل آیین‌ها و تشریفاتی در آوردند که بیمار را آرام آرام دوباره با محیط اجتماعی‌اش سازگار می‌کند. لکان در این‌باره می‌گوید: «این کار دقیقاً نفی فروید است». ترس و دلهره‌های لکان در آن زمان چه بودند؟ او در این مصاحبه قدرت پیشگویی‌اش را به رخ‌مان می‌کشد و از حرف‌هایش می‌فهمیم که او در سال ۱۹۷۴ از بازگشت مذهب و تفوقِ علم هراس داشته. آیا بحث بر سر سکس و مسائل جنسی است که در همه جا به چشم می‌خورد؟ نه، این مسأله چیزی نیست جز نوعی بازکردن دروغین فضا که چندان اهمیتی ندارد. اما مداخله‌ی‌ علمی.. خب، این یکی فرق می‌کند